34الله اکبر33الحمدلله 33سبحان الله بلافاصله بعدازنمازحتی درجماعت ابتدابایدتسبیحات راگفت بعدمصافحه کرد
امام صادق : تسبیح حضرت فاطمه عبارت است از؛ منزه است صاحب جلالى که متکبر و بزرگ است ، منزه است صاحب عزتى که بلند مرتبه و رفیع الشان مى باشد، منزه است صاحب سلطتنى که داراى فخر و قدمت مى باشد، منزه است صاحب حسن و جمال ، منزه است کسى که به نور و سنگینى و وقار آراسته است ، منزه است کسى که اثر و نشانه هاى پاى مورچه را روى سنگ صاف و شفاف دیده و افتادن طیور و پرندگان را روى درختان و لاله ها مى نگرد.
بعد از آنکه رسول اکرم تسبیحات را به فاطمه آموزش داد ، ابتدا رشتهاى از پشم تابیده و با آن به تسبیح پرداخت. تا این که حضرت حمزه بن عبدالمطلب شهید شد، فاطمه از تربت قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن تسبیح مىکرد و مردم نیز چنان کردند و امام معصوم سوم حسین بن على(علیه السلام) شهید شد، سنت شد که از تربت آن امام مظلوم تسبیح سازند و با آن ذکر گویند.
درباره ثواب تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) با تربت امام حسین(علیه السلام) از حضرت صاحب الامر(عج) روایت شده است که: هر که تسبیح تربت امام حسین(علیه السلام) را در دست داشته باشد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مىشود.
حضرت مهدى درباره تسبیح فرمود: «ان فضل الدعاء و التسبیح بعد الفرائض على الدعاء بعقب النوافل، کفضل الفرائض على النوافل.
فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب ... مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.» (۱۴)
امام باقر (علیهالسلام) مى فرماید: هر کس تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى گیرد، و آن تسبیح به زبان صد تا است، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى نماید.
برائت از دوزخ و نفاق
بنا بر روایت امام صادق(علیهالسلام)، تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) از جمله ى ذکر کثیرى است که خدا در قرآن کریم یاد فرموده است:«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال الله عز و جل: «واذکروا الله ذکرا کثیرا.» و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است: هر کس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خدا او را دوست دارد، و هر کس ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت(منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى.
برگرفته وخلاصه شده ازسایت تبیان
به طور معمول همه ما یا حداقل بیشتر ما از گیاهان و گلدانها برای دکوراسیون خانه خود استفاده میکنیم اما برخی از این گلدانهایی که در کنار پنجرههای خانههایمان میگذاریم کاری بیشتر از یک دکور صرف دارند، در واقع جدا از زیبایی این گلها و احساس آرامشی که به ما میدهند، برخی از این گلدانها با آلودگیهای داخل خانهها مبارزه میکنند و باعث افزایش خلاقیت انسان میشوند. در این مطلب میتوانید گیاهانی را که خانهتان را تمیز کرده و زندگیتان را هم غنیتر میکنند، بشناسید.
شاید بهتر باشد، به جای اصرار بر نصب نقاشیها و عکسها به دیوارهای خانهتان و پرکردن خانه از انواع ظرف و اشیای قدیمی و عتیقه، خانهتان را با گلدانها پر کنید. بهتازگی دانشمندان و پژوهشگران ناسا تحقیقی 2 ساله انجام دادند که نشان داد، برخی از گیاهان وحتی گیاهان آپارتمانی میتوانند مواد مضر و سمی داخل خانهها را بگیرند و باعث تصفیه هوا شوند.
قرنها پیش در چین، گل داوودی به عنوان گیاهی که حال انسان را خوب میکند، ارزیابی میشد. چینیها از حدود 3 هزار سال قبل به پرورش این گل اقدام کردند و برای آن خواص سلامت و بهداشت فراوانی را بر شمردند. در جنوب شرق آسیا جوشاندههای زیادی از گلهای زرد و سفید این گل تهیه میشود که مفید برای بسیاری از بیماریهاست. مردم چین ساقه سبز این گیاه را جدا میکنند و با آن خوراکی مخصوص میپزند که میگویند این گیاه خاصیت ضدعفونی کننده دارد و باعث افزایش طول عمر میشود، اما همه این خاصیتهای درمانی را کنار بگذارید و به نتیجه تحقیقات 2 ساله پژوهشگران ناسا گوش کنید: براساس این تحقیقات گلهای داوودی، حتی در مکانهای کوچک و در بسته، میتوانند بنزن موجود در هوا را پاک کرده و هوا را از این ماده شیمیایی تصفیه کنند. بنزن یکی از اصلیترین آلودهکنندههای هواست که در جوهرها، رنگهای شیمیایی، پلاستیک، خوشبوکنندهها، بنزین، اسپریهای تمیزکننده و در نظایر آنها یافت میشود.یادتان باشد که بهتر است گلدانهای گلهای داوودی را در نور غیر مستقیم قرار دهید و اگر خوب از آنها نگهداری کنید این گلدانها تا 6 هفته هم دوام میآورند.
گل زنبق در برخی نقاط خاص جهان گل بومی محسوب میشود. در بسیاری از نقاط جهان این گل را در دسته گلهایی برای تزئین به کار میبرند اما یادتان باشد که این گل میتواند مثل یک جاروبرقی قوی مواد شیمیایی مضر و خطرناکی چون فرمالدئید، بنزن، تریکلرواتیلن و برخی مواد دیگر را از هوا پاک کند. مطالعات نشان داده است، گلدانهای حاوی این گل به کیفیت هوای یک آپارتمان میافزایند و از میزان خطرناک بودن این مواد شیمیایی هم میکاهند.یادتان باشد که گل زنبق را بهتر است در نور کم و غیر مستقیم قرار دهید و خاکی که گل در آن قرار دارد بهتر است همیشه اندکی رطوبت داشته باشد.توصیه:دفعه بعد به جای خریدن یک اسپری خوشبوکننده یا دستگاههای معطر کننده هوا یک گلدان زنبق بخرید و آن را در محلی بگذارید که هم از تماشای آن لذت ببرید و هم هوای پاکیزهتری را استشمام کنید.
بامبو ابتدا در شرق و جنوب آسیا میرویید اما سپس به گیاه محبوب اکثر مردم جهان بدل شد و حالا تقریبا در تمام جهان میتوانید ساقهها و ریشههای بامبو را خریداری کرده و در خانهتان از آن استفاده کنید. بامبو را در آپارتمان میتوان به ارتفاع بین 5/0 تا 5/1 متر هم پرورش داد. حالا متخصصان و پژوهشگران ناسا میگویند، این گیاه دوستداشتنی نقش تصفیهکننده هوا را هم دارد. در واقع در مطالعهای مشخص شد، ساقههای بامبو میتوانند فرمالدئید، بنزن، مونوکسیدکربن، زیلن و کلروفورم را از هوای اطراف خود جذب کنند. بامبو جدا از کمککردن به تصفیه هوا یک خاصیت جالب دیگر هم دارد آن هم این است که ذرات معلق عنکبوتهای خانگی را میگیرد و نابود میکند. این تخمها در افرادی که آلرژی دارند باعث بدتر شدن وضعیت تنفس میشوند. در کنار همه اینها بامبو یک خاصیت جالب دیگر هم دارد که در طی ماههای سرد سال که هوای داخل آپارتمان گرم و خشک است هوای داخلی را تا حد زیادی مرطوب و مناسب میکند. برای نگهداری بامبو بهتر است که آن را در معرض نور مستقیم خورشید قرار ندهید و در تمام دوران رشد آن را در محیطی مرطوب قرار دهید.
3. برگ رازیانه
5. ساقه های چغندر
7. برگ های کرفس
8. سفیدی هندوانه
9. برگ های بروکلی
جوش در صورت نشانه ای از بروز یک بیماری یا مشکل در ناحیه خاصی از بدن است. بنابر این با این نقشه میتوانید علت آن را دریابید و برای رفع بیماری خود در زمانی مناسب قدم بردارید.
طب سوزنی در مناطق آسیایی طرفداران فراوانی دارد. این طب که یک طب سنتی است و خواستگاه اصلی آن کشور چین بوده، تا کنون بارها از لحاظ علمی نیز موفقیتهای بسیاری به منظور درمان بیماریهای مزمن بدست آورده است.اطباء با تجربه این طب معتقدند اینکه هر یک از جوشهای صورت در کدام منطقه از صورت به وجود میآیند نشان دهنده وجود مشکل در یکی از اندامهای بدن است و از طریق طب سوزنی به راحتی میتوان این مشکل که خود را از طریق یک جوش نشان داده حل کرد و شاهد عود یک بیماری نبود.موسسه طب سنتی چین اقدام به طراحی و چاپ یک نقشه از صورت انسان کرده و در حال حاضر میتوان این نقشه را در بسیاری از کلینیکهای پوست و زیبایی مشاهده کرد.هر جوش یا لکه در منطقهای از پوست حاکی از بروز یک بیماری یا مشکل در ناحیه خاصی از بدن است. بنابر این با این نقشه میتوانید علت آن را دریابید و برای رفع بیماری خود در زمانی مناسب قدم بردارید.۱و۲: دستگاه گوارش- برای رفع این مشکل باید غذاهای فرآوری شده کمتری مصرف کنید و همچنین از خوردن غذاهای آماده (فست فودها) بپرهیزید. میزان چربی را در رژیم غذایی خود کاهش دهید. آب بیشتر بنوشید و غذاهای خنک کننده همچون خیار را بیشتر بخورید.۳: کبد- جوش یا لک در این ناحیه از صورت نشان دهنده مصرف الکل، مواد غذایی چرب یا لبنیات است. این منطقه همچنین حساسیت غذایی را نشان میدهد لذا بهتر است به مواد تشکیل دهنده آنچه که میخورید نگاهی بیاندازید. برای رفع این مشکلات بهتر است روزی ۳۰ دقیقه ورزش سبک انجام دهید و خواب کافی داشته باشید تا کبد شما استراحت کند.۴و۵: کلیهها- هر لکه یا جوشس در اطراف چشم و حتی سیاهی دور چشم نشان دهنده کمآبی بدن است، پس بیشتر آب بنوشید!۶: قلب- اگر در این منطقه جوش یا لک دارید فشار خون خود را چک کنید، همچنین ویتامین B بدنتان کم است. مصرف غذاهای تند، گوشت و چربی را از رژیم غذاییتان حذف کنید. از آنجایی که این منطقه مستعد باز شدن منافذ پوست است، مطمئن شوید تاریخ انقضاء لوازم آرایشتان نگذشته باشد.۷و۸: کلیه- باز هم، بنوشید، مصرف نوشیدنیهای گازدار، قهوه و الکل را قطع کنید چرا که باعث از دست دادن آب بدنتان میشود.۹و۱۰: سیستم تنفسی- آیا سیگار میکشید، آلرژی دارید؟ در مناطق آلوده رفت و آمد میکنید؟ اگر هیچکدام از اینها نیست، خوراکیهای با طبع گرم را نخورید، کمتر قند مصرف کنید و مدتی در هوای تازه و سالم قدم بزنید. همچنین جوش و لک در این ناحیه نشان دهنده این است که بدن شما قلیایی است، لذا از خوردن مواد غذایی اسیدی همچون گوشت، لبنیات، الکل، کافئین و شکر اجتناب کنید. به جای آن سبزیجات و آب را بیش از پیش در برنامه روزانهتان قرار دهید. یکی دیگر از مسائلی که باعث جوش و لک در این منطقه میشود، استفاده از تلفن همراه آلوده یا بالش آلوده است.۱۱و ۱۲: هورمون- جوش و لک در این منطقه نشان دهنده استرس و تغییرات هورمونی است. گاهی هر دو این تغییرات اجتناب ناپذیرند، لذا با خواب کافی، نوشیدن آب به اندازه زیاد، خوردن سبزیجات برگدار و پاکیزه نگاه داشتن پوست این اثر را به حداقل برسانید.۱۳: معده- بیشتر فیبر مصر کنید و با نوشیدن چای گیاهی سم را از بدنتان بزدائید.۱۴: بیماری- جوش و لکه در این ناحیه نشان دهنده این است که بدنتان برای مبارزه با ویروسها و باکتریها تقلا میکند. با مراجعه به دکتر برای مطمئن شدن از مشکل و اینکه آیا بدنتان دچار عفونت شده یا نه به این مشکل پایان دهید، همچنین با خواب کافی، تنفس عمیق، نوشیدن آب فراوان زودتر بهبود خواهید یافت.بنابر این اگه دفعه بعد جوش یا لکی در صورت خود مشاهده کردید به این نقشه مراجعه کنید و در اسرع وقت بیماری خود را برطرف کنید.البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که گاهی برخی از جوشها تنها به دلیل مواد غذایی با طبع گرم به وجود میآیند، برای مثال همیشه هم جوش زدن در ناحیه میان دو ابرو نشان دهنده بیماری کبدی نیست.
یکی ازسنت های خوب افطار استفاده از نان سنگک کنجددار برای افطاراست چون نان های لواش و تافتون فاقد سبوس هستند درنتیجه فاقد سیلیس می باشند که یکی از علل بیماری دیابت است
پس نباید با نان های بدون سبوس افطارکرد
کنجد نیزکلسیم بالائی دارد شب جذب میگردد خیلی عالی است کلسیم مغزاستخوان را پرمیکند مغز استخوان خون ساز است خون گرم است حرارت داخلی بدن را بالا میبرد و خوشروئی رخ میدهدکه میتوان لبخندزد
روان شناس ها :کسی دراوج بهداشت وسلامت روان است که بتواندبخندد و خوشرو باشد
پیغمبر:محبوب ترین شما نزدمن خوشروترین (لبخنددارترین)شمااست
فاطمه زهرا :بهشت پاداشت خوشروئی است
مردی تشییغ شدپیغمبر در تشییع شرکت کردخانم مرد گفت خوش بحالش !پیغمبرفرمودخیر بدلیل خوشرو نبودن درمنزل فشارقبرش شدیداست
فرید براتی سده، مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی می گوید، مصرف مشروبات الکلی در ایران افزایش یافته است. او همچنین از مصوبه شورای اجتماعی وزارت کشور برای تاسیس مراکز اقامتی ترک الکل در ایران خبر داده است.
به گزارش خبرآنلاین، فرید براتی سده، مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی گفت: گزارشات و تحقیقات انجام شده و پایان نامه های دانشجویان نشان می دهد که مصرف الکل در کشور زیاد شده است و از سوی دیگر بیشترین ماده مصرف روانگردانها نیز الکل است و بر همین اساس با مصوبه شورای اجتماعی وزارت کشور مراکز اقامتی ترک الکل از سوی سازمان راه اندازی خواهد شد.
وی تاکید کرد: بر اساس مصوبه قرار است مراکز اقامتی کوتاه مدت بستری و میان مدت راه اندازی شود، اما در سال جاری ما قصد داریم مراکز اقامتی کوتاه مدت را زیر نظر متخصصان و تیم روان شناسان در چند استان کشور راه اندازی کنیم که البته تمامی این موارد در صورت تخصیص منابع کافی اتفاق می افتد و ممکن است اسم این مرکز در آینده تغییر کند.
مدیرکل پیشگیری و درمان سازمان بهزیستی تاکید کرد: این مراکز به صورت منطقه ای مثلاً دو مرکز در غرب، دو مرکز در جنوب و یک مرکز نیز در تهران راه اندازی شود و همچنین گروه های الکلی های ناشناس نیز هستند که خودگردان نسبت به ترک این اعتیاد فعالیت می کنند که نمونه ای از آنها در خراسان رضوی فعال هستند.
براتی همچنین به آمار مصرف کنندگان مواد مخدر اشاره کرد و گفت: بر اساس آخرین آمارهای ستاد مبارزه با مواد مخدر ماده اصلی مصرفی کشور تریاک و سپس شیشه است و بر اساس آمار پزشکی قانونی روزانه ۱۱ معتاد در کشور می میرند و مراکز اقامتی و کمپ های بهزیستی نشان می دهد که در سال ۹۱ از میان ۱۵۸ هزار نفر موجود در مراکز ۳۹ نفر فوت کرده اند که این آمار در سال ۹۰، ۴۰ نفر بوده است و این در حالی است که در سال ۹۰ تعداد مراکز اقامتی و کمپ ها نصف آمار سال ۹۱ بوده است.
انتشار این خبر در حالی است که ماه گذشته نیز دستکم شش نفر “بر اثر مصرف الکل متانول” در شهر رفسنجان در استان کرمان ایران جان خود را از دست داده و ۳۴۸ نفر مسموم شدند.
با وجود محدودیت ها و مجازاتهای سنگین برای خرید و فروش و مصرف مشروبات الکلی در ایران، گزارشها نشان میدهد که ساخت مشروبات الکلی دستساز و نیز واردات قاچاق مشروبات الکلی از کشورهای همسایه همچنان ادامه دارد و خوردن مشروبات الکلی که به شکل پنهانی در ایران رایج بوده در حال افزایش است
گروه های ترک الکل بنام AAزیرنظربهزیستی خود درمانی میکنند
حبیبالله معلمی، شاعر پیشکسوت دفاع مقدس، در سن ۸۷ سالگی درگذشت.
راضیه معلمی – نوه این شاعر – در گفتو گو با ایسنا، عنوان کرد: ایشان مدتی به دلیل بیماری در بیمارستان بستری بودند و امروز صبح (سهشنبه، چهارم تیر) در بیمارستان نفت اهواز فوت شدند.
حبیبالله معلمی شاعر شعر معروف «ای لشکر صاحبزمان آماده باش باش» است که صادق آهنگران آن را خوانده است.
حبیبالله معلمی زاده ۱۵ بهمن ۱۳۰۵ در رامهرمز بود. پدر او – آخوند نصیر – در زمان رضا خان معلم مکتب قرآن بود و به همین دلیل نام خانوادگی معلمی برای آنها انتخاب شد. دوران کودکی خود را در مکتبخانه پدر گذراند، سپس تحصیلات خود را در مدرسه تا کلاس نهم ادامه داد. او در محضر پدر و استادانی چون آیتالله بهبهانی با سیره اهل بیت (ع) و همچنین الفبای عروض و قافیه آشنا شد.
سال ۱۳۴۰ از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد. در زمان جنگ همراه با فرزندانش به جبهه رفت و به سرودن شعر میپرداخت و گاه شعرهایش را صادق آهنگران در جبههها میخواند.
از میان شعرهای او که به صورت نوحه در آمده است، به اینها میتوان اشاره کرد: «ای لشکر صاحبزمان آماده باش آماده باش»، «با نوای کاروان/بار بندید همرهان/این قافله عزم کربوبلا دارد»، «شور حسین است چهها میکند»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر».
همچنین از میان کتابهای حبیبالله معلمی به «خونیننامهی عاشقان حسین»، «وادی عشق» و «شفق خونین» میتوان اشاره کرد.
==========================================================
مردی که از او بوی حسین به مشام جان می رسید کلمه- غلامعلی رجایی: دیروز چهارم تیر که در سفری کوتاه در مشهد مقدس مشرف بودم، نزدیکی های ظهر، تلفن دوست قدیمی ام، حاج محمد قهرمانی که در سال های آغازین جنگ در اجرای برنامه مراسم نوحه خوانی حاج صادق آهنگری در نماز جمعه تهران بسیار مایه گذاشت و من و حاج صادق از فرط بی جایی همیشه در منزل او- و گاه همسایه اش علی آقا محسنی- که خدا به هردویشان جزای خیر عنایت کناد- اتراق می کردیم، از تهران خبردرگذشت استاد عزیزم، پیرغلام اهل بیت{ع}حاج حبیب الله معلمی- که رضوان حق تعالی بر او باد- را داد، احساس کردم یک بار دیگر یتیم شدم. معلمی تنها استاد من و ما نبود. پدر مهربان همه بر و بچه های شاعر و نوحه سرای جنگ بود و منزلش در کیان پارس اهواز، پذیرای همیشه شاعرها و مداح ها و امام حسین دوستها. منزلی که در نوشته سال ها قبلم ازآن به شعبه ای از حرم امام حسین یاد کرده بودم. بیت شریفی که به جرئت می توانم بگویم کمترین خانه ای در کشورهمانند آن در دوران نورانی دفاع مقدس در ایجاد حماسه و تهییج روحی رزمندگان اسلام نقش آفرینی داشته است. بیتی که مدام در آن نام مبارک حسین توسط پیرغلامی برده می شد، نوشته و نوحه می شد و بعد همچون موجی فرگیر سراسر جبهه ها و شهرهای ایران را فرا می گرفت. آن روزها تقریبا مثل این روزها! کمتر کسی می دانست در پشت حنجره و صدای گرم و دل نشین و زیبای حاج صادق آهنگری – معروف به آهنگران- پیرمرد و کشاورزی مخلص و امام حسینی، به نام حاج حبیب الله معلمی وجود دارد و هموست که مدام روز و شب درنای حاج صادق می دمد و ایران را به گریه واشک وا می دارد! من البته انتظار این ارتحال را داشتم. ارتحال مردی که اگرچه درسال ۱۳۰۵ در رامهرمز زاییده شد اصالتی بهبهانی داشت و از سال ۱۳۴۰ در اهواز که شهرشهدای عزیز و بزرگی است، ساکن شده بود. از هفته قبل که ابوالشهید جناب حاج آقای محمد حسین آل مبارک، خبربستری شدن استاد معلمی را در بیمارستان شرکت نفت اهواز بمن فرمود و در توصیف حالش گفت به سختی و با پوشدن لباس مخصوص به او اجازه داده اند فقط چند دقیقه ای از حاجی عیادت کند، دانستم این بار با دفعات قبل فرق می کند و آغوش سیدالشهداء برای این پیرغلام خود گشوده شده است وزآن پس انتظار شنیدن این خبر تلخ را هرصبح وشام داشتم . در روزهای آغازین عید امسال که برای مراسم عقد برادر زاده ام دکتر مقداد به اهوازرفته بودم مثل هر باری که به اهواز می رفتم بی استثنا به منزل استاد رفتم. برادرم حسین واعظ هم که همچون من، بسیار به معلمی علاقه داشت با من بود. اگرچه استاد را بسیار نحیف و تکیده و بی رمق وبا وضعی نگران کننده از لحاظ جسمی دیدم، اما سرشار از روحیه بود. خوشبختانه پسرم حسین آقا به توصیه من- که عمدا در کنار تخت او، برای تغییرحال نقاهت او، نوحه های معروف وی را از کتابهایش با آهنگ برایش می خواندم و او با شوق خاصی در حالی که روی تخت افتاده و دستش را به زیرصورتش گذاشته بود و شعرهای نوحه های سی سال قبل را با من همخوانی می کرد- با تلفن همراهش ازاین صحنه دیدنی ماه های آخرعمر استاد تصویر برداری کرد. تصاویری که اکنون که استاد در ظاهر در میان ما نیست، بسیارمی ارزد. استاد از بی حسی دست راستش که در اثر عدم دقت پرستاری حین تزریق آمپولی به داخل رگ تقریبا از کار افتاده بود شکایت داشت. به او روحیه دادم که چیزی نیست، برمی گردد. مدام به دست کم حس خود نگاه می کرد و می گفت: تا به من آمپول زد، فهمیدم دستم را از کار انداخت. سپس برای علاج این مشکل، نام پزشکی بنام دکترعیوق را برد. هرچند از من نخواست او را پیدا کنم ولی خود این کار را بعهده گرفتم و به حاج رضا نبوی که در اهواز بود سپردم ترتیب کار را بدهد که ندانستم در نهایت کار به کجا رسید. وقتی استاد گفت این کار فقط از عهده دکتر عیوق برمی آید، دانستم باورکرده است دستش آنگونه بی حس نخواهد ماند. دستی که سالها حماسه نوشت و از حسین و اهل بیت سرود و من که دست کسی را نمی بوسم و در تمام عمرم فقط دست امام و مرحوم مادرم را بوسیده ام! به پاس این حسین نویسی ها بارها با علاقه دست او را می بوسیدم. من سی سال افتخار از زندگی ۵۷ سال عمری که حق بمن موهبت کرده و در معصیت او گذشته است آشنایی با حاج حبیب الله معلمی را داشته ودارم. او مرا مثل یکی از فرزندان خود که همگی همانند او حسینی اند ومهربان ودوست داشتنی، دوست می داشت و در حقم دعای عاقبت بخیری می نمود و من همواره همچون استاد و پدری شفیق به او می نگریستم. از سال ۶۹- پس از پایان جنگ- که از اهواز به تهران آمدم، تماسهای تلفنی من با او همواره برقراربود .این را برای خودم یک کارمی دانستم. کاری درحد تکلیف و ادای دین به مردی که به دلیل نقش آفرینی اش درزندگی من حق او هرگز ادا نخواهد شد . وقتی در سال ۶۱ اولین جرقه های شعرآیینی را در من زدند که خود داستان جالبی دارد و من اولین نوحه را در رثای اربعین حسینی گفتم و آن را به حاج حبیب الله دادم، بی آنکه روی از آن نوشته شعرگونه نامتجانس من که کمتر به شعر می ماند، برگرداند، قلم را به دست گرفت، ابیات گاه کوتاه و بلند آن را متوازن کرد و بدانها وزن و قافیه بخشید و شد نوحه ای که چند روز بعد برخی مداحان اهل بیت در جبهه ها آن را می خواندند. مطلع نوحه که اکنون درجلد دوم دیوان دوجلدی من به نام سبوی نورموجود است، این بود: زن به سرسوگ حسین اطهر است اربعین نوگل پیغمبراست و این چنین شد که به عنایت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و کمک حاج آقای معلمی، روح شاعری اهل بیت در من دوانیده شد و تا کنون یازده دفتر از اشعار عاشورایی این کمترین منتشرشده است و من خاضعانه به پاس این حق یکی از این کتاب ها را به استاد حاج حبیب الله معلمی تقدیم کرده ام. زندگی من در اهواز و جنگ در سالهای ۶۰ که از آموزش و پرورش به استانداری و از آنجا به صورت مامور به سپاه وارد شده بودم با حاج صادق آهنگری و استاد معلمی گره تنگی خورد. نوحه دومی را که سرودم که در سوگ پرچمدار کربلا قمربنی هاشم بود حاج صادق که آن روزها سیطره شهرتش همه جا را فرا گرفته بود در جبهه ها خواند. امری که باورنکردنی بود و این نبود مگر اینکه معلمی بزرگ در من روحیه شاعری را نگاه داشت و بهتر بگویم ذوق شاعری را در من پرورش داد. می گفت: پدرش معلم قرآن بود و سواد دینی خوبی داشته است. به گمانم یک بارعکسی را از او نشان من داد که عمامه بر سر داشت. همسر بسیار مهربانش را سال ها قبل از دست داده و همواره در سوگ از دست دادن وی بود. همسری که در طول جنگ تا نیمه های شب بیدار می ماند و گاه که من و حاج صادق و استاد برای بستن آهنگی بر روی یک نوحه تازه سروده وی با هم تلاش می کردیم از ما با چای و میوه و شامی که غالبا استامبولی پلوبود، پذیرایی می کرد. چقدردلم برای صمیمیت و گمنامی و مزد نخواهی و بی ادعایی و اخلاص آن روزهای معلمی تنگ شده است. معلمی هیچگاه بزرگی خود را مثل بعضی ها بر کسی تحمیل نکرد. هرگز از خود سخن نگفت. تا از او درباره اشعارش سوالی نمی کردند، از حماسه سرایی های جاودانه اش که درسطح همه جبهه ها و حتی استان های مختلف کشور خوانده می شدند و سالها یکی از آنها با مطلع: با نوای کاروان بانگ بربندید همرهان این قافله عزم کرب و بلا دارد آرم اخبار شبانگاهی شبکه یک سیما بود، سخنی نمی گفت. غالبا سکوتی حکیمانه داشت و سرش اندکی رو به پائین خم. به رغم نقش بسیار مهمش در سرودن نوحه هایی که ۸ سال تمام بر زبان پاک شهدا و رزمندگان جاری بود، نقش خود را به چیزی نمی گرفت. موقع روضه آرام می گریست. چشمان بسیار نافذی داشت. یک روز به او گفتم باورت می آید اشعار و نوحه های سروده شده ات در دهه چهل و پنجاه روزی به این گستردگی در سطح جبهه ها و کشورخوانده شود؟ پاسخ داد: نه. می گفت: باورم نمی شود اشعار کنار مانده بیست، سی سال قبل من از گوشه دفترهای خاک خورده ام اینگونه بیرون بیایند و توسط حاج صادق و دیگران در سطح کشور و صداوسیما به این نحو فراگیرخوانده شوند. تردیدی ندارم امام حسین او را که از جوانی برای اهل بیت شعر می سرود، برای این روزها آماده کرده بود.او خود راشاعر اهل بیت می دانست و گاه که با او خلوتی داشتم ازاینکه غالبا درمجامع مختلف او را بعنوان شاعرحاج صادق آهنگران معرفی می کردند، شکایت داشت وبا لحن عتاب گونه و اعتراضی خاص خود می گفت: کی گفته من فقط شاعرحاج صادق هستم ؟من ازجوانی برای امام حسین شعرگفته ام واشعارمن مال امام حسین وهمه مداحهاست. دیروز که با فرزندش سیف الله از مشهد تماس گرفتم ، ضمن تسلیت گفتم الآن که خبررا شنیدم ،به حرم مشرف شدم وبه امام رضا عرض کردم:آقا جان، حاج حبیب الله پیش توآمد. اورا از شب اول قبر تا سایر مراحل آن نشئه، تا آخردرحمایت خود بگیر و پناه بده که ذاکرجد تو بود. گاه که بحث از قتلگاه می شد به خاطرات اولین زیارت خود از کربلا درسالها قبل ازانقلاب اشاره می کرد ومی گفت: در آن زمان بر روی زمین قتلگاه درب ضریح نقره ای رنگی گذاشته بودند وزوار از بالا به گودی قتلگاه می نگریستند ومی گریستند.می گفت: چنان بوی عطری از مقتل به بالا می آمد که انسان را ازخود بی خود می کرد. سیف الله می گفت: پدرم خیلی به امام رضا (ع)علاقه داشت ومی گفت اولین شعری را که درجوانی سروده ام برای حضرت رضا بوده است. معلمی به امام خمینی بسیارعشق می ورزید وغالبا درنوحه هایش درابیاتی ازنقش او وعشق رزمندگان به اویاد می کرد.برای ارتحال امام هم غزل جانسوزی سرود که کربلایی حسین فخری درآهنگی بسیارزیبا وحزین آن را خواند. مطلع آن غزل این بود: جای آن دارد جهان زین ماتم عظمی بگرید برخمینی جده اش صدیقه کبری بگرید یکبارکه برای او وحاج صادق ومداحان دزفول واهواز و بهبهان وشوشتر وقت دست بوسی با امام گرفتم به هنگام دست بوسی امام، گل از گل چهره محجوب ودوست داشتنی آقای معلمی شکفته شد. ازصحنه های دیدنی منزل استاد معلمی در روزهای آغازین ماه محرم ودر ایام سوگ رمضان وفاطمیه حلقه زدن نوحه خوانها به دوراو وچمباتمه زدن بر روی دفترهای نوحه اوبود.صحنه ای بس معنوی ودیدنی وبیاد ماندنی. شعری را که به حاج صادق می داد بویژه درایام جنگ، دراختیاردیگران نمی گذاشت.یک دلیل آن این بود که وی قصد داشت آن را دربرنامه هایی که ضبط تلویزیونی می شد اجرا کند ولازم بود نوحه ای که به او داده شده ناخوانده و دست اول بماند.هرچند این استدلال پایه ای نداشت وبه مذاق برخی نوحه خوانها خوش نمی آمد. درهمایشهایی که از او می خواستند تجلیل کنند، غالبا کم حرف بود وسر به زیر. پیوسته ساکت بود و قدری خجول. گاه با تواضع خاصی پشت تریبون می گفت من شاعرنیستم! همین فروتنی او بود که آدم را از پا در می آورد. از قضاوت بی جای بعضی شاعرانی که به اندازه عمر شاعری اوعمرنداشتند مبنی براینکه نوحه شعرنیست بسیاربرآشفته می شد وحق با او بود.اینان چون خود نمی توانستند درسرودن نوحه همانند او باشند واشعاری فراگیر در مردم بسرایند واوج بگیرند بناچاربرای جبران نادیده شدن جایگاه ادبی خود، خود نوحه را از آسمان شعر وادبیات ایران به زیر می کشیدند! که کشیده نشد ونمی شود! روزهای گرم اهواز را بر روی زمین چند هکتاری اش که ازهیئت واگذاری زمین خوزستان به او داده بودند و در کنار رودخانه عریض کارون – دجله کوچک- واقع بود، کار می کرد و بیل می زد وجالب اینکه حاج صادق درآنجاهم دست از سراو برنمی داشت وازاو یا آهنگ می خواست ویا اصلاح بعضی ابیات شعرهایی را که برای خواندن ازاو گرفته بود واستاد ،گاه حین بیل زدن بیتی را جایگزین بیت دیگرمی کرد. سالها بعد که آتش جنگ خاموش شد زمینهایی را که وی با عرق جبین خود و فرزندان سخت کوشش آباد کرده بودند ازاستاد گرفتند وبابت آنها به او وجه مختصرناچیزی دادند .این رفتارباعث شد دست به قلم شود و برای اولین بار اشغارهجو وطعن نامه ای را با این مطلع بسراید که : دزدان بیت المال کردند داغم…. بارها این ابیات را برای کسانی که ازاو می پرسیدند چرا زمین هایت را گرفتند، می خواند . درآن روزهای سخت کسانی که این روزها این همه از او می گویند! با اینکه می توانستند اما به دادش نرسیدند. تقریبا کسی به دادش نرسید. به او گفتند زمینهایش درمسیر رودخانه کارون است. اما این بهانه ای بیش نبود .چون کمی بعد زمینهای کشاورزی او را قطعه بندی کرده و به بهای گزافی به این وآن فروختند و داغ اورا تازه کردند. در زمینهای کشاورزی معلمی ،هویچ کاشته می شد. هویچی که به بهای ناچیزی به میدان داران داده می شد. مختصری هم هندوانه می کاشت. یکبارازاوخواستم هندوانه های خوب ومرغوبش راجدا کند تا با ماشینی برای امام ودفتراو به تهران بفرستیم با وسواسیت خاصی نزدیک به دوتن هندوانه چید ودرزیر کپری گذاشت اما من موفق به این کارنشدم. از مال دنیا چیزی نیندوخت.زندگی بسیارساده اش ازطریق کشاورزی می گذشت. بر روی زمین کشاورزی از میان فرزندانش جوادآقا همیشه با او و کمک کار وی بود و جالب اینکه گاه او نیز شب ها در جمع سه نفره ما و گاه دونفره صادق و معلمی می نشست و بر روی نوحه های تازه سروده های پدرآهنگ می گذاشت. صادق هم در این جلسات نیم نگاهی به ذوق آهنگ سازی جواد داشت. یکبار برای اربعین شهدای بستان در سال ۶۰ گوشواره قشنگی را بر روی یکی از نوحه های استاد از جواد شنیدیم. وقتی پدرش نوشت: این اربعین دارم پیامی از شهیدان از لاله های غرق خون درخاک بستان. تا احساس شد آهنگ ونوحه ناتمام است، یکباره جواد وسط حرف پرید و با آهنگ زیبایی گوشواره ای به نوحه اضافه کرد و گفت: درخون تپیدند، خوش آرمیدند! وچه نوحه زیبایی شد من وصادق با تعجب به جواد نگریستیم وپدر لبخند می زد! ماجرای آهنگ گذاری آقای معلمی و صادق بر روی نوحه ها هم عالمی دارد .صادق، ول کن معامله نبود گاه آهنگ استاد را نمی پذیرفت وازاو می خواست بیشتربر روی شعرفکرکند وآهنگ دلنشین تری بر روی نوحه تازه سروده شده بگذارد .دراینگونه مواقع آقای معلمی گاه عصبانی میشد وغرولندی می کرد اما حاج صادق بی اعتنا به اوآنقدر بر خواسته اش اصرار و با اوجر و بحث می کرد تا نتیجه بگیرد وغالبا هم می گرفت! به دلیل فروتنی بسیارش ،ادعایی نداشت. گاه که من دربعضی ازابیات نو حه های او واژه ای جایگزین را پیشنهاد می دادم با همه فروتنی اش می پذیرفت.تا مدتها تا براو شعرها ونوحه هایم را نمی خواندم واصلاحاتی را که ضروری می د ید، برطرف نمی نمودم ،نوحه هایم را منتشرنمی کردم. سال ها به او اصرار می کردم اشعارش را چاپ کند تا اینکه پذیرفت و به فضل الهی در زمان حیاتش چهار دفتر از او منتشر شد. با همه حق استادی اش بر من و امثال من، از من خواست بر دفتر اولش مقدمه ای بنویسم که نوشتم و در آن از وی بسیار تجلیل کردم. تجلیلی که شایسته آن بود. امید که فرزندانش بقیه اشعار و نوحه های وی را هم منتشر کنند. از وی بجز تربیت شاعران ونوحه سرایانی چند حسینیه باعظمتی به همت وی وبرادر مرحومش وتنی چند ازمتدینین در رامهرمز تاسیس شده است . وی همه ساله در روزهفتم تا دهم محرم به رامهرمز می رفت ودراین حسینیه اقامه عزا می کرد و با دعوت از مداحان استان وکشور و نوحه خوانی فرزندانش جواد و رحمت واسدالله وسیف الله دسته بزرگ زنجیرزنی حسینیه را در خیابانهای شهر به راه می انداخت. هر سال در ۵ شب مانده به اربعین در منزلش روضه داشت. امسال مراسم روضه استاد درماه صفر و درآستانه اربعین حسینی بی او، چه حزن انگیزاقامه خواهد شد. فردا پیکررنج کشیده استاد حاج حبیب الله معلمی که درود ورضوان خدا بر او وروح پاکش باد، دراهوازبا اشک وآه ونوحه تشییع می شود تا درجوارچند شهید گمنام درآستان علی بن مهزیاراهوازی آرامگاهی جاوید داشته باشد، آرامگاهی که سالهای سال مردم قدرشناس اهوازدر کنارآن حضوریافته و فاتحه های خود را نثار روح نورانی او خواهند نمود و برای او ازدرگاه حضرت حق طلب آمرزش و رحمت وعلو مقام خواهند کرد. فردا در تشییع او حتما بسیاری از مردم برای او که هر سال دو ماه تمام در محرم و صفرسیاه پوش عزای امام حسین بود، سیاه خواهند پوشید. امروز که این نوشته را با اشک و غم برای او می نویسم که اندک ادای دین من به او بابت حق عظیمی است که بر من و امثال من دارد، معلمی دیگر در میان ما نیست. او اینک به مولایش حسین پیوسته است و مثل حسین که در زیارت نامه اش می خوانیم: اشهد ان دمک سکن فی الخلد! مهرخلود و جاودانگی برنام و یادش زده شده و خواهد شد. احساس می کنم بعد از رفتن معلمی، مردی که همیشه بوی امام حسین می داد و خانه اش به گمان من شعبه ای از حرم حسینی بود، دیگر اهواز رفتن، برای من چندان صفا و معنایی ندارد. عاش سعیدا و مات شهیدا |
افطارباخوراکی های سازگار با طبع(کبد)
برای اینکه کبدما خوراکی ها را پس نزند تا تبدیل به هیستامین بشه و نیاز به دارو درمانی وآنتی (ضد)هیستامین داشته باشیم باید خوراکی های سازگار باطبع بخوریم دوستانی که درتهران هستند میتوانندبا مراجعه به دکتربابک کاویان منش 22881880ساعت 14تا18طبعشان را بسنجندوبرنامه سازگارباطبع دریافت کنند
خوراکی سازگاربا طبع خوردن ،رعایت یکی از اصول و ارکان بهداشت روان است همانطورکه در نماز رکن به هم بخورد نمازباطل میشه رعایت نکردن ارکان بهداشت روان هم سبب بیماری ما میشه ومعیارهای تندرستی را ازدست میدهیم
معمولا وقتی طبع ما سرد و تر است باید خوراکی سرد و تر را با گرم وخشک که با کبدما سازگاراست بخوریم وافطارخوراکی سرد و تر مثل پنیر و خیار وگوجه فرنگی که همه سرد هستند بخوریم کبد آنرا پس میزند وتبدیل به هیستامین میکند که به صورت آلرژی وحساسیت وآبریزش بینی وجوش زدن پوست ودردهای عضلانی بروز میکند الزاما باید پنیررا با گردو یا سبزی خوردن یا خرما هنگام افطار یا درغیرماه رمضان فقط شام بخوریم چون کلسیم روز جذب نمیگردد وباید شب پنیراستفاده بشه نه صبح
شیرهم فقط شب باید استفاده بشه شیرمانندسایرخوراکی های حیوانی ویتامین ب 12دارد برای درمان کمخونی مفیداست